- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
دیده شد امشب قمر در محضر شمس الشموس از ستاره پُر شده دور و بر شمس الشموس از مـدیـنه نـور میتـابد به سمت آسمان اول ذالـقـعـده آمـد دلـبر شمس الشموس هشت جنت وامدار حضرت معصومه است زینت عرش خدا شد کوثر شمس الشموس جـبـرئـیل آمد برای آنکه حـکـاکـی کـند ذکر یا معصومه بر انگشتر شمس الشموس از کریمه جز رضا جانش نمیخواهد دلم حرف دل را میزنم با خواهر شمس الشموس
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گـلـشـن دین بـاز گـل یاس در آمد بـانـوی قـم آمـد، غـم عـالم به سر آمد درد هـمگـان بـاز نگـفـته شده درمـان آمد به جهان، جانِ علی جانِ خراسان یک بار دگر سـوره کـوثـر شده معـنا فـریـاد رس هر لـبِ تـشـنـه شده دریـا ای حـیـدریون فاطمه برگـشت به دنیا تا کـور شـود هر که بُـوَد دشمن مولا ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید از فـاطـمه هر چیز شـنـیـدید، بـبـینـید مــائــیـم هـمـه مـلـت ایـرانِ کــریـمـه هـستـیم کـنـیـزان و غـلامـان کـریـمه در سـفـرۀ مـا هـست فـقـط نان کریمه مـوریـم ولـی مـور سـلـیـمـان کـریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لـطـف نـدیـدیـم ازین عمه سادات او کیست که صاحب نفـسانـند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فـقـط کـار ائــمـه اسـت ثـنــایـش جـمعِ حـرم آل کـسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضۀ رضوان این فخر بهشت است که قم گشته درِ آن ای فـاطـمـۀ فـاطـمه ای بـانـوی جنت دلـبـسـتۀ دارالـکـرمـت اهـل کـرامـت دارنـد بـزرگـان ز تو امّـیـد شـفـاعـت ای مفـتخـر از پـیـرغـلامیِ تو بهجت قم مرد خدا دیده چه بسیار، چه بسیار شیعه چقَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه که مثل تو زده سنگ رضا را آوازۀ عـشـق تـو گـرفـتـه هـمـهجـا را کوتاهی عـمرِ تو بر افـراشت وفـا را رفـتـی تو رهِ زیـنـبِ شـاهِ شــهــدا را مـانـنـد عــقـیـلـه تـو وفــادار تــریـنـی بر یـوسـف مشـهـد تو خـریدارتـرینی من گـر چه بَـدَم سـائـل درگـاه شـمـایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفـایم بینـا و نـوایـم کـه تـویـی نـا و نـوایـم من بـنـدۀ سـلـطـان مـعـین الضـعـفـایم بانـو چـو گـذشـته بده رنگی به حـنایم بـیـچـاره شـدم، دیـر شـده کـربـبـلایـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
ای جـمالت بـهـار، معـصومـه کـرمت مـانـدگـار، مـعـصومه یـــادگــار امــام هـــفــتــم مــا ای رضا را قـرار، معـصومه صـلـوات خـدا بـه روح شـمــا بیحـد و بیشـمار، معـصومه نــذر ایـل و تــبــار تــو جــانِ هر چه ایل و تبار، معـصومه ابر رحمت همان دو دست شماست من کـویـرم بـبـار، مـعـصومه خواهری مثل زینب و تو ندید دیــدۀ روزگـار، مـعــصـومـه تـا گـدای کـریـمـه هـسـتـم من هـمـۀ عـمـر بـیـمـه هـستم من قـلـب عـالـم پُر از تـلاطـم شد لـب دنــیــا پُـر از تـبــسّـم شـد عشق موسیبن جعفر است اینکه نـور چـشــم امـام هـشـتـم شـد قـلـب مـا رفت تا درون حـرم بـین امـواج جـمـعـیـت گـم شد بـابهـای حـریـم او یـک یک بـاب حـاجـات کـل مـردم شـد قـبـلـۀ دل هـمـیـشه مشهـد بود قـبـله چـرخـید و قبلهها قم شد در جـوارش کـسـی نـشـد آقــا غیر از آنکـه گـدای خـانـم شد حـق او کـن ادا تو با صلـوات یک نه صد نه هزار تا صلوات مــاه زیـبــا و انــورش دادنــد هر چه از خوب، بهترش دادند پسری خوب داشت مثل رضا مثل معـصـومه دخترش دادند یـاد زهـرا دوبـاره غوغا کرد تا به موسی بن جعفرش دادند شـــد تــداعــی ولادت زیـنـب تـا بـه دسـت بــرادرش داد نـد هر که آمـد ولادتـش بـه حـرم از حـرم تـا حـرم پـرش دادند یِــکُــم مــاه تــا بــه یــازدهــم یک دهه مِی ز کـوثرش دادند هر که دربند بانوی دو سراست دوستدارش خود امام رضاست نور عشق است نور ایمان است قدر و شأنش هنوز پنهان است از حـرم تـا حـرم در این ایـام غرق نور است ریسهبندان است مشهد و قم دو بال کشور ماست عالم از این دو بال حیران است چشم سلطان همیشه سمت قم و چشم بیبی سوی خراسان است تا قیامت به عـصمـتش سوگند بـانـوی یـکّـهتـاز ایران اسـت این هم از دولت کریمۀ اوست قندِ چایِ بـهـشت سوهان است پیـش خـالـق چه حرمتی دارد به کـرامت چه شـهـرتـی دارد ساقی امشب چه ناب پُر کرده کاسه را بیحـسـاب پُـر کـرده به شـراب طـهـور مـهـمـانـیـم جـانـمـان را شـراب پـر کرده حرمش را ز نورِ مِهرِ رخـش روز و شب آفـتـاب پـر کـرده چه همه با صفـاست، خادم او حـوضهـا را ز آب پُـر کـرده حـرمـش را به یـمن مـیـلادش بوی عـطـر و گـلاب پُر کرده خوش به حال کسی که جمع کند حـرمـش را ثــواب پُـر کـرده اهلبـیـتانـد هـمچـو منـظومه مـاهِ مـنـظومـه است معصومه مرتضی رنگ و فاطمه سیماست قطرهای از کرامتش دریـاست شـهـر قـم، حـوزههـای علـمیه با تـمسک به نـام او بـرپـاست هر رواقش بهشت موعود است این حرم نیست جنت الاعلاست ایـن حـرم تـا خـدا خـدا بـاشـد در زمین پایگاه عرش خداست زائـر قــبــر او بـه شـهــر قـم زائر قبر حـضرت زهـراست عـمـه مـعـصـومـۀ امـام زمان عمۀ هر چه شیعه در دنیاست میرسد این پـیـام از هـر سـو الـــســلام عـلـیـکِ یــا بــانــو
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
امشب خداوند مبین دارد بر این عالم نظر در آسمان دین حق نور خدا شد جلوهگر بیت امام هفتمین گردیده چون وادی طور ای عـاشقـان ای عاشقان ماه مـنور آمده بر عرشیان و فرشیان لطف مکرر آمده امشب تمام عالم هستی شده غرق سرور بنگر جهان آذین شده با تاج گل قندیل نور امشب مهی از دامن نجمه هویدا میشود زیبا گلی از گلشن طاها شکوفا میشود این ماه رخشنده بود نـور خدای لایـزال مرآت زهرای بتول درعصمت وخوی و خصال درگاه او در شهر قم بر شیعیان دارالشفاست دارالشفای عالمی خاک در اخت الرضاست از لطف حق وا میشود یک در ز قم سوی بهشت پُر گشته آن صحن و سرا از عطر دلجوی بهشت معصومۀ اختالرضا امشب منم مهمان تو ایـام میـلاد شما بنـشـسـتهام بر خوان تو از کودکی معصومه جان بر درگهت هستم گدا من با ولا و مهـر تو گـردیدهام اهـل ولا
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اوّل ذی القعـده شد یا که بهـار دیگری آمده موسی بن جعفـر را قرار دیگری اوسـت گـویا، آفـتـاب دوّم ایـران زمین مژده ای دل، خواهر خورشید هشتم آمده مخزن نور مه و خـورشید و انجم آمده وا شود درهای جـنّت از حریم پاک او اوّل ماه است و ماه کامل موسی رسید بر روی عرش خدا دُرِّ رضا سیما رسید دارد او شـأن و مقـام فـاطمه پیش همه اوست معصومه، کریمه، بیمعلّم عالمه وارث نام و جـلال مـادر خود فـاطـمه شیعه با او میشود از آتش دوزخ رها فاش شد بر شیعیان یک جمله از اسرار او گـفته مولانا رضا از شوکـت بسیار او گفته در جایی دگر شد زائرش اهل بهشت میشود سُکنی و مَأوَی الْفاطمیین میهنش میشود کانـون امن کلّ شیعه گـلشـنش اوست بر موسی ونجمه نور عین دیگری عابد آید در حریمش رتبهاش افزون شود کافر آید نزد او بر دین حق مفتون شود اهل عالم اوست عمّه، دختر و اخت الامام میرسد روزیکه میآید به قم بین حجاب شستـشو گردد مسیر رفـتن او با گلاب در میان کوچههای قم سرش سنگی نخورد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
دری از عشق به روی دل مستان وا شد پهـنۀ عـرش به یک جلوۀ حق زیبا شد سـورهای پُـر برکت آمد و نازل گردید که به تـفـسـیـر خـدا جـملۀ اعـطـینا شد مژده ای دل شده گان رحمتی از رب آمد طور شد خانۀ موسی ز ظهورش امشب روز شد شب، ز رُخ غرقۀ نورش امشب نام او در خـور او باشد و در تقـدیرش همه افـلاک زمین خوردۀ خاک قـدمش برتر از فنّ حساب است به خوبی رَقَمش سجده بر خاک درش اهل کرم بگذارند در حـرم خـانـۀ او درد شـفـا میگـیـرد زیـر ایـوان طـلائـیـش دعـا مـیگـیـرد کـاش هـر ثـانـیه بـودیم کـنـار حـرمش او کسی نیست که در ثانـیهها گم گردد یا کسی نیست فـقـط تاج سـر قـم گـردد حق همین است که زینب بخدا سر شکند
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
ما از ازل فـقـط در این خـانه را زدیم جـایی نـرفـتـهایم و به این سمت آمدیم حـاجـت به آسـتـانـۀ دیـگـر نـمیبـریـم ماه آمده است خواهر خورشید را ببین این نـور فـاطمی که درخـشید را ببین بـایـد که مـاه سـر بـگـذارد به پـای او خورشید جا به جا شود از هر ندای او نـور از زمین به کل سـماوات میدهد بیبی کریمهای ست که حاجات میدهد عـفّت به اوج میرسد از بال چـادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش از لطف اوست سفـرۀ نان باز میشود قـفـل هـزار مـشـکـلمـان بـاز میشود در لحـظـۀ کـرامت او عـالـمـی فـقـیـر بر حُسن خلق فاطمیاش عرشیان اسیر معصومه فاطمه است دلیلم کمال اوست آئـیـنـۀ پیـمـبـر و زهـرا جـمـال اوست
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شب مـیلاد تو باید شب میـلاد قـم باشد برای دیدن خواهر برادر آمد از مشهد من از یک جام مینوشم ولیکن از دو میخانه فراوان زائر از مشهد به پابوس تو میآید تنور شاطر عباس قمی داغ است از لطفت چنانکه نان او حتی دم از تو از حرم میزد فقط فرهاد میفهمد که بوده آب قم شیرین خدا میداند از عشقت جنون ما گذشت از حد بیابان نیست دیگر قم شده سرچشمۀ فیضت بنا شد فیضیه در آن به لطف سایۀ مرقد اگر شد مرعشی مرجع در این خانه را میزد کسی عالم نخواهد شد بدون سجده بر گنبد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
زاهــدۀ بـا وقــار؛ عــالــمـۀ روزگــار مـعـدن حجـب و حـیا، بانوی والاتـبار فـاضـله اهـل بیت، آیت عـظـمـا سـلام شمسه شمسالشموس، عشق انیس النفوس ای که شده جبرئیل در حرمت خاکبوس ای حـرمت جـلـوۀ تـربت زهـرا سـلام ملجأ نزدیک و دور، کعبه اهل حضور عابدۀ روز و شب، بـانوی روز نـشور بر تو ز هر سو درود، بر تو ز هر جا سلام دخـتر زهـرا تویی، مـریم عـذرا تویی سـتـرۀ پنـهـان تویی، جـلـوه پـیدا تویی آب حــیـات زمـیـن، آبـیِ دریــا ســلام درگـهِ تـو جــنّـتـم، خــادمـیات عـزّتـم شکر خـدا را که من، بنـده این ساحـتم میدهـم امـروز در حـسرت فردا سلام جـام شدم جـم شدم، چـشمه زمـزم شدم اولِ ذی الـقـعـدهات، مــاه مـحـرم شـدم از سـوی پـائـینترین، جانب بالا سلام آمـدی و عـالـم از، عـطر تو آکـنده شد خـاطــرۀ مــادرِ آیــنــههــا زنــده شــد مــاه فــلـک داد بـر، مـاه دل آرا سـلام رقص طرب می کند طوس به شکرانهات مست شده سلـسـبـیل؛ از لب پیـمانهات فـاطـمـۀ فـاطـمه، سـرور زنهـا سـلام روح تویی جان تویی، معنی ایمان تویی خـواهـر معـصومۀ شاه خـراسان تویی پس به تو از جـانب خـیل گـداها سـلام زائــر تـو زائـرِ … آل مــحــمـد شـود در حـرمت مست از، باده بیحـد شود دست به سـیـنه دهـد بر تـو و آقا سـلام دور ز دلـبر شدی؛ نه که مقـرب شدی از میِ هـجـران او بسکه لـبـالب شدی آیــنـۀ حـضـرت زیـنـب کـبـری ســلام زینب کبری شدی، چشم شدی تر شدی شـمع شـدی آب از هـجـر بـرادر شدی تا که ز قـم آمـدنـد، در پیِ تـو با سـلام قم به تو تعظیم کرد، بر تو جسارت نشد محمل تو پرده داشت، نور زیارت نشد بر تو وآن بانـوی زخـمی و تـنها سلام عمه تو پـیـر شد، بـسته به زنـجـیر شد زود به مقتل رسید، حیف کمی دیر شد آه چـه آمـد سـرِ زیـنـب عـلـیـهـا سـلام
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
نـور جـریان یافت و پایان شامِ تار شد دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و دخـتـرانه زد تـبـسّم! لحـظـه دیـدار شد نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت چشمهایش از حیای فاطمی سرشار شد اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس دخـتـرانِ با وقـارِ چـادری بـسـیـار شد آمد و از دستهایش سالها حاجت گرفت هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد خوش بحال زائری که با شکستِ نفْسِ خود روبروی صحن آئینه پر از تکرار شد سفـرۂ باب الحـوائج پهـن تر از قبل شد میدهد عیدی، بیا! دردانهاش بیدار شد در دل تقویمهامان روز دختر را نوشت حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد!
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شهـرِ مـدیـنه بـهـتر از بـاغِ جـنـان شد زیباتر از زیـبـایی رنـگـین کـمـان شد هـفـتم وصّیِ مـصـطـفی لبخـنـد میزد بر رویِ دستش یاسِ زهرایی عیان شد بوسـید و در زیرِ لـبانش فـاطـمه گفت با ذکرِ مادر دخترش صاحب نشان شد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
همیـشه بوده فـقـط لطف، کار فاطمهها که بـوده ایـل و تـبـارم دچـار فاطمهها خوشا به حال کسی که تمام زندگیاش مـدام چـرخ زنـد در مـدار فـاطـمـههـا
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بر دخـترِ خـورشـیـد ولایت صلوات بـر کـریــمـۀ آل کــرامـت صـلـوات ************ بر معصومه آن کـوثـرِ ریحانه سلام بر دسـتـه گـلِ خـدای فـرزانـه سـلام ************
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول ذی القعده ماهی سرزده روی زمین گـشته روشن بار دیگر دیدۀ اهل یقـین از کـرامـات و عـنایات خـداوند مـبـین پر ز شـادی خـانۀ مـولا امام هـفـتـمین امشب از لطف خـدا مـاهی دلاور آمده دخـتـر نجـمـه گـل زهـرا به دنـیـا آمده بار دیگر در مدینه شور و غوغایی بپاست باز بیت موسی جعفر پر از عشق و صفاست سر زده ماهی که بر کل جهان نور و ضیاست دخت نجمه خواهر مولا علی موسی الرضاست در جـهـان آئـیـنۀ زهـرای اطـهـر آمده عـاشقـان دردانۀ موسی بن جعـفر آمده غنچهای از بوستان آل عصمت وا شده مـوسی جـعـفـر ز اکـرام خـدا بابا شده دختر موسی بن جعفـر زینت دنیا شده از قدومش شهر یثرب به چه روح افزا شده در سپهر دین حق ماهی درخشان سرزده رحمت حق بر سر ما همچو باران آمده حضرت داوود پیغمبر غزل خوانی کند حورو غلمان از شعف بهرش گل افشانی کند خـادم جـنّت بر او آئـیـنـه گـردانی کـند هاجر و مریم نِگر، گهواره جنبانی کند نور باران گشته از نور وجودش نه فلک بهر تبریک آمده با دسته گل حورو ملک در جهان آئینۀ زهرا نما معصومه است نور چشمان علی موسی الرضا، معصومه است معنی صبر و شکیبایی، حیا، معصومه است ازکرامات خدا، مشکلگشا معصومه است آسمان دین حق را دخت موسی کوکب است از برای هشتمین خورشیدِ دین چون زینب است صحن و ایوان حریم او حریم کبریاست آب سقـا خـانۀ اخت الرضا آب بقـاست دردمندان، مستمندان، این حرم دارالشفاست هر که آید درحریم پاک او حاجت رواست این حریم با صفایش جنّت هرشیعه است هر که گردد زائر صحن و سرایش بیمه است شامل کل جهـان امشب شده احسان تو تو کرم کردی و من گردیدهام مهمان تو گشتهام مهـمان کـنار سفـرۀ احـسان تو از طفولیت شدم من ریزهخوار خوان تو بـار دیگـر آمـدم مـولاتـنـا بـر تو پـنـاه از کرامت عبد درگاه خودت را کن نگاه من کجا معصومه جان لطف وعطای تو کجا ای کریمه از کرم امشب نمابر من دعا با نگاهی از کـرم بنما مرا حاجت روا قسمت و روزی من کن اربعین کرببلا ریزهخوار سفرهات هستم غلام تو(رضا) درد من را کن دوا یا حضرت مشکل گشا
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
تصویر مهـتاب و شب و آئـینهبـندان امشب صفـای دیگری دارد شبـستان گـلدستهها و آسـمان سرمـهای رنگ نقش و نگـار کاشی و گـلهای ایوان شهر از هیاهوها پُر اما با حضورت آرامــش بـــاغ ارم دارد خــیـــابــان جایی به غیر از خانهٔ امن شما نیست چـتـر امـانی بـر سـر مـا بیپـنـاهـان در سـاحـل آرامـشت پهـلـو گـرفـتـند دلهای طوفـان دیدهٔ جـمعی پریشان گنبد... کبوتر... اشـتـیاق روشن ابر حس زیارتنامه خـواندن زیر باران قـلبم هـوایی میشود پر میکـشد باز با شوق معصومانهای سمت خراسان
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
عالم دوباره غـرق شمیـمی معطرست تابـیـده بر زمیـن قـمری که مـنوّرست جـشن ولادتـش شده دم از شعـف بزن از عشق او زمین و زمان در تلاطم است روشن ز نور او قمر و شمس و انجم است آمـد ز یـمن مـقـدم او جان صفا گرفت دنـیای عاشـقی هـمه عـطر ولا گرفت دارد چـه جـلـوهای جـنـم کـبریـاییاش نــور خـدا رسـد ز جـمـال خـدایـیاش عشقش نشانه ای ز سرشت حلال ماست نامش نگار و نقـش نگـین مدال ماست همپای عرش حضرت حق پرچمش بود ایـن ذرّهای ز جـایـگـه اعـظـمـش بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
کـوثـر امشب بـاز هـم جـاری شـده مــوســم مــســتـی و دلــداری شـده غـنچـهای روئـیـد در خـاک زمـیـن غـنـچـهای از بـاغ فــردوس بـریـن پـهـنـۀ عـرش و زمـین گـلـشن شده وادی هـفـت آسـمــان روشـن شــده
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
روز تولدت به غـلط روز دخـتر است در اصل روز آمدنت روز خواهر است شـادند از حـضور تو اهـل جهان ولی خوشحالی امام رضا جور دیگر است امشب بـه اعــتـبـار روایــات مـانـدهام میلاد توست یا شب میلاد کـوثر است وقتی پس از کـریم تو تنها کـریـمـهای اسم تو با امام حسن حاصلش زر است از هر چه بگذریم نشد بگـذریم از این از خواهری که این همه عشق برادر است دریـاچـۀ نـمک سـنـدش؛ بیـن اهلبیت آری طعـام سـفـرۀ تو با نمکتر است پس قلب این کویر به شوق تو میتـپد وقتی که کوه خضر برای تو منبر است امشب حساب کردهام از خانه تا ضریح به نیت امـام رضـا هـشت تـا در است بـا ایـن حـسـاب بـاز دل بـیقـرار مـن آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است جمع دل من و دل هر کس به غـیر تو در بین صحن آیـنه جـمع مکسر است ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند، هدیۀ ما باز هم سر است جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است او هم شبی درست پـدر را ندیده است معصومه هم رقیۀ موسیبن جعفر است
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
روزی طـبـع مـرا بـاز کـرامت کـرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده دل من شد حـرم فـاطـمـۀ مـعـصـومـه چـقـدر شهـر قـم امـروز مسـافـر دارد چقدر کوچه به سمت حرم عـابر دارد بـاز هـم نــور بـهـشـتـی خــدا تـابـیـده خاتم از سدرۀ حق کـوثر دیگر چـیـده دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است به دلـم آیـنـه بـنـدان حـرم شـوکـت داد ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد ای که تو عمۀ سادات شدی چون زینب باعث فخر و مباهات شدی چون زینب عـمـهات زینب کبری چـقدر غـم دیده بیبـرادر که شده از هـمگـان رنجـیده
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
رحـمـت بی وقـفـهای ایجاد شد آمـد و عــرش خــدا آبــاد شـد اشکِ شادی روی مژگان آمده میچکید آیات توحید از رخش بوی ناب یاس پیچید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومۀ این مکتب است حجت حق، جان فدایش میشود در حــریــم او دعــا مـیآورند عـقـده بر عـقـده گشا میآورند معجزاتش سهل و رایج هست او از گناه و معصیت طاهـر شدم تا میان صحـن او حاضر شدم چون مرادم بانوی قـم میشود بی نوا آمـد مـقـام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت زائـرانـش را بهـشـتی میکـند ما فـقـیـر رحمت معـصومهایم ریزه خوار و رعیت معصومهایم روز و شب بر او توسل میکنیم آمـد و قـم مـیـزبان عـشـق شد بر سرش گلها نشان عشق شد آسـمانش خالی از کـوکب نبود سنگ نه، روی سرش گل ریختند شعله نه، بر معجرش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پـدر شـادی دوچـندان داد رسـیـد و مــایــۀ آرامـش بــرادر شـد هم از تمامی مـردان سرش سرآمـد تر هم از تـمـام زنـان قـبـیـلهاش سـر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشـتـیم و صد بـرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیـارت حــرم طـوس هـم مـیـسّر شـد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه مـحـل آمد و رفت دوصـد پـیـمـبر شد به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل در آسـمـان کـریـمـانـهاش کـبـوتر شد مدینه فاطـمهاش را شبی به ایران داد و قـم برای ابـد با مـدیـنـه خـواهر شد
: امتیاز
|